چالش های نوجوانی را آگاهانه مدیریت کنیم
چالش های نوجوانی اساسی ترین مسئله خود نوجوان و خانواده و جامعه محسوب می شود.
هرچقدر این عوامل درگیر صاحب آگاهی و بینش کافی نیست به خصوصیات رشد این دوره باشند،
چالش ها بجای مسئله به فرصت پیشرفت و موفقیت نوجوان تبدیل خواهد شد.

نوجوان برای کسب استقلال علیه همهی مراجع قدرت منجمله والدین و مسوولین است
چالش های نوجوانی با کشمکش بین استقلال و وابستگی
با توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است،
از دست دادن حمایتهای بیقید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و
لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر،
همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد میکند
و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود میآورد.
بعضاً خانواده و مکتب و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند،
گاهی او را به چشم یک طفل نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند
(مثلاً تو خو هنوز طفل هستی، این گپها را نمی فهمی!)
و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او مینگرند
(تو حالا مرد شدی، مرد خانه هستی، زن خان هستی، باید مثل کلانها رفتار کنی)
که این خود به کشمکشهای درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو میسازد.
طغیان علیه مراجع قدرت
نوجوان برای کسب استقلال علیه همهی مراجع قدرت منجمله والدین و مسوولین مکتب
یا بزرگترهای دیگر فامیل طغیان میکند. گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان میدهد،
درگیریهایی ایجاد مینماید، و به اعمالی دست میزند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت
به شدت تیره میکند. مثلاً بگومگو میکند، بحث و مجادله ی طولانی انجام میدهد، بر خلاف
خواستهی والدین دیر به خانه میآید، از انجام کارخانگی خودداری میکند، سیگرت میکشد،
و حتی ممکن است دست به اعمال غیرقانونی نیز بزند.
این مورد در خانوادههای با محدودیت زیاد و یا مکاتبی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی
و مشورت با نوجوان اجرا میکنند از شدت بالاتری برخوردار است.
چالش های نوجوانی در هویت فردی
یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو میشود مساله ی تشکیل «هویت فردی» اوست.
بدان معنی که سوالهای متعددی درباره ی مفهوم زندگی، نقش او در این زندگی،
مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و بطور کلی سوالهایی نظیر، من کیستم؟ و به کجا میروم؟
ذهن او را به خود مشغول مینماید که باید به آنها پاسخ دهد.
احساس هویت شخصی در نوجوانان کمکم براساس همانندسازیهای مختلف گذشتهی آنها تکوین مییابد.
با ورود به دوره ی نوجوانی ارزشهای گروه همسالان
(چه چیزی برای همسالان مهم است، مثلا طرز لباس پوشیدن، حرف زدن، رفتارکردن)
و همچنین ارزیابیهای معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است.
هر اندازه ارزشهایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز میشود با ارزشهای والدین و معلمان
همخوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویتیابی نوجوان آسانتر پیش میرود.
چگونگی ارضاء نیازهای جنسی
رشد و نمو غدد داخلی و ترشحات هورمونهای جنسی به نوجوان امکان برقراری روابط جنسی
را میدهد و انگیزه و کشش جنسی نسبت به غیر همجنس در او ایجاد میگردد.
از طرفی نخستین برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلب با ترس و پریشانی خاطر همراه است.
جوان تازه بالغ جدید تمایلات قوی و نامعلومی را احساس میکند که او را از جلدش خارج کرده
و بسوی جنس مخالف میکشاند. جهشهای شدید محبت،
عقبنشینیهای توضیح ناپذیر و حرکات بدون دلیلی که او را آشفته میسازد.
نوجوان میخواهد این همه انرژی را که به وجود آمده و موجب هیجان او شده است
را در جایی آزمایش نماید، اما در عین حال نگران عواقب آن است.
او بیداری و رشد تمایلات جنسی را دارد ولی هدف ندارد و چون غریزه ی جنسی کاملاً زیرزمینی است،
جهتیابی آن با کور مالی انجام میشود و در افراد محجوب و کمرو نوعی اضطراب و گیجی ایجاد میکند.
در جوامعی که آموزش ارضاء صحیح غریزه ی جنسی و راههای کنترل آن برای نوجوان آموزش داده نمیشود،
این مشکل مضاعف است و در اینجاست که گاه متاسفانه مشکلات جدی پیش رخ میدهند.
چالش های نوجوانی در ترس از آینده
با پیدایش نیازهای جدید در نوجوان و کشش به سوی ارضای نیازهای آنی و مقطعی، آینده را
در ذهن نوجوان مبهم و دور از دسترس تصویر مینماید،
بهطوری که حتی چگونگی تامین اقتصادی و تشکیل خانواده برای خود در آینده و ازدواج
و تحصیلات عالی را قلههایی دور از دسترس میپندارد که دستیابی به آنها برای او بسیار دشوار
و در بسیاری از موارد از محالات است. البته نقص در تربیت و آموزش در درون خانواده،
مدرسه و جامعه و محرومیتهای شدید مالی خانواده به شدت و عمق این مشکل نیز میافزایند.
لطفا بخوانید
دغدغه اقتصادی
یکی از مهمترین مشکلات نوجوانی این است که فرد قبل از اینکه به بلوغ اقتصادی برسد
به بلوغ جنسی رسیده است، و از طرفی چون به دنبال استقلال و کسب هویت جدید برای خود
نیز میباشد همیشه به فکر دستیابی زودتربه منافع اقتصادی است
و در این ارتباط میبینیم نوجوانانی را که مدرسه و تحصیل را رها کرده و به دنبال شغل و کسب درآمد میباشند.
این خصوصاً در جوامعی که ارزشهای انسانی و معنوی جای خود را به ارزشهای مادی داده
و شخصیت افراد برحسب درآمد و پول آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد، بسیار مشهودتر است.
در این ارتباط اوضاع و احوالاقتصادی- اجتماعی و بیثباتی جامعه، جنگ، بیکاری، کمبود امکانات
و فقر مالی خانواده از عوامل تشدید کنندهی مشکل محسوب میشوند.
تعارض بین خواستههای والدین و گروه همسن و سال
در این دوران، نوجوان تحت تأثیر گروه همسالان میباشد و والدین را مرتبط به نسل گذشته میداند
که نیازها و خواستههای عصر حاضر او را درک نمیکنند.
لذا نوجوان خود را در این میان کاملاً گیج احساس میکند چون حاضر نیست که محبت والدین را هم از دست بدهد.
در چنین مواقعی نوجوانان بعضاً همانند هنرپیشهها نقش بازی میکنند تا هم توافق والدین
خود را کسب کند و هم مورد قبول گروه همسن و سال خود باشد.
چالش های نوجوانی در قالب ترس و اضطراب
ناتوانی در سازگاری با موقعیتهای جدید موجب تشدید ترس و اضطراب در نوجوان میشود مانند:
ترس از عدم موفقیت در امتحان یا مورد سرزنش قرار گرفتن در خانه و مکتب یا محل کار،
ترس از پذیرش مسئولیت و گفتگو با جنس مخالف یا مورد پذیرش دوستان واقع نشدن.
بههمریختگی ارتباط با دیگران
فشارهای روانی، عاطفی و اجتماعی در این دوران موجب میشوند که رابطه نوجوان با خودش،
با خانوادهاش، با دوستانش و بطور کلی با همه تحت تاثیر منفی قرار گرفته و منجر به احساس خودکمبینی
و حقارت شده و اضطراب، بیحوصلگی و خشم در او افزایش یابد.