نمیدانم از کجا و چطوری شروع کنم ؟
پاسخ ساده این سئوال:
ازهم اکنون، وازهمین جا که هستید!
ازهمانجائی شروع کنید که قرار دارید و از طریق سرمایه گذاری(فکری، عملی، احساسی، وقت،مالی،و…) درروی خودتان و فقط خودتان.
پس توجه کنید و از خودتان سئوال کنید که «هم اکنون کجا هستم…وقراره به کجا برسم؟»دقت کنید که منظور از کجا، مکان نیست، بلکه وضعیت و حالات روحی و الگوهای تغذیه ای و سبک زندگی تان می باشد.
مثلا:
«میخواهم از امروز به بعد، نیش زبان زدن و برچسب های ناروا و زشت و رنج آور بخودم را ترک کنم. من نمیدانم چرا دست به چنین کاری میزنم یعنی دلیلش را نمیدانم، اما میخواهم خودم را قبول کنم و بپذیرم که هم اکنون حق بامن است، و سایرافکار و اما واگر ها را دور بریزم».
من ماهیت رنج و درد را با چشم خود می بینم و میخواهم مسیری بجز از الگوها و عادت های موجود وفعلی را شروع میکنم. اما چطور میتوانم بشکل متفاوتی شروع کنم؟ وانجام این کار چه ارزشی برای من دارد؟
من نسبت به توانایی ها و قابلیت های ذاتی خود ایمان دارم. اما از دانش کافی برای پیمودن راه برخوردار نیستم، سعی میکنم در رسیدن به مقصد خویش و کسب نتایج ماندگار و دائمی حتماً از مشاوره ها و برنامه های مدیریت رفتار افراد متخصص استفاده کنم.
تصمیم دارم از این پس، طبق قانون تغذیه آرام و هوشیارانه شروع کنم. مهم نیست که چقدر موفق خواهم بود. مهم انتخاب یک راه صحیح، سالم، طبیعی است.
از خوردن غذاهایی که موجب درد سر و ناراحتی و حتی بدتر شدن وضع سلامتی ام می شوند، کم کم دوری میکنم.میخواهم غذای خوب و غذای بد را از ذهنم پاکسازی کنم. تشخیص بین غذای خوب و بد را بعهده بدن با هوش خودم میگذارم.
البته من مسئول انتخاب هوشمندانه خوراکی ها هستم. من اندک اندک متوجه تفاوت بین غذاهای خوشمزه و سالم و غذاهای ناسالم ولی وسوسه انگیز خواهم شد.
میخواهم با این الگو پیش بروم، تا عیب و نقص های تغذیه خود را کشف کنم.با انتخابهای تازه ای که در تغذیه بعمل می آورم، بخودم این فرصت رامیدهم که چالش ها و مشکلات من کدامند؟راه بندانهای سلامتی من کجاهاست؟ در افکارم؟دردیگران؟ در مواد غذایی؟ خلاصه اینکه بدنبال رد پای واقعی مشکلاتم هستم.
وقتی روش تغذیه و مواد غذایی خود را بصورت هوشمندانه انتخاب میکنم، بتدریج قدرت عادت های بد و رنج آور در من کمتر وکمتر می شود. به علت واقعی مشکلات پی می برم، انگیزه درستی برای ادامه راه بدست می آورم.چیزهای تشویق کننده و دلگرم کننده را پیدا میکنم.
از«الگو های»تولیدکننده رنج و مشقت در زندگیم آگاهی پیدا میکنم و نسبت به آنها توجه ودقت میکنم: چه موقعی کلید این رنج ها روشن می شود؟ چه موقعی به سراغ انتخاب های ناسالم و مخرب سلامتی می روم؟ وسعی میکنم رفتارهای خارج از این نوع الگوها را، انتخاب نمایم.
در انواع مختلف شیوه های تغذیه ازجمله تغذیه آرام و هوشیارانه، تغذیه عاطفی و هیجانی، تغذیه منظم، تغذیه نامنظم تحقیق میکنم. تصمیم میگیرم خوردن با کدام شیوه را ادامه بدهم و درمقابل کدام یک مقاومت نمایم.
هنگامی که علت درد و رنج و درماندگی ها معلوم شود(که بخاطر مطالعه، آموزش و کسب آگاهی حاصل می شود)، بعد از آن معالجه مهیا و عملیست.
درحالیکه به اجرای نقشه و طرح روزانه ارائه شده مشغولم و آنرا تمرین میکنم درواقع برای ایجاد علل و شرایطی جهت کسب سلامتی و خوشبختی تمرین میکنم.
ادامه دارد…